1. رباى معاملى:
در سنت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) نوع خاصى از ربا تحريم شده است
كه رباى معاملى نام دارد. اين نوع ربا در گذشته كه مبادلات پاياپاى رواج
داشت، بيشتر تحقيق داشت. لذا بخش مهمى از مباحث ربا در كتابهاى
فقهى، به رباى معاملى اختصاص دارد. به تدريج، بر نقش پول در معاملات افزوده
گشت و از حجم مبادلات پاياپاى كاسته شد، ليكن اين نوع مبادلات افزوده گشت و
از حجم مبادلات پاياپاى كاسته شد، ليكن اين نوع مبادلات هنوز در بعضى روستاها
و نيز بين كشورهاى وجود دارد. براى همين، آشنايى با محدود و ملاك ربا معاملى
خالى از فايده نيست. گذشته از اين، آگاهى از مباحث رباى معاملى مىتواند
ما را در فهم هرچه بيشتر مسائل رباى قرضى يارى نمايد.
تعريف رباى معاملى:
هرگونه زيادى در معامله دو شىء همجنس و يا معاملهاى كه مشتمل بر
زيادى يكى از عوضين باشد، با فرض تحقق شرايط خاص، رباى معاملى ناميده
مىشود(357).
اين تعريف از جهتى از تعاريف ديگر كاملتر است؛ زيرا چه بگوييم: ربا
حرام، مطلق زيادى است، يا اين كه بگوييم: رباى حرام معامله مشتمل بر زيادى
است، هر دو را در بر مىگيرد. بعضى رباى حرام را تنها معامله مشتمل بر
زيادى مىدانند(358).
به طور خلاصه، رباى معاملى ربايى است كه در ضمن يك معامله تحقيق مىيابد،
برخلاف رباى قرضى در ضمن عقد قرض به وجود مىآيد.
شرايط تحقق رباى معاملى:
فقيهان شيعه بر اساس رواياتى كه از طريق ائمه اطهار (عليه السلام) نقل شده
است، براى تحقيق رباى معاملى شرايطى را مطرح كردهاند:
شرط اول: مكيل و موزون بودن عوضين:
اجناس در مبادلات با مقياسهاى متفاوتى سنجيده مىشوند؛ بعضى با وزن،
مانند گندم و برنج و برخى با پيمانه، مانند نفت و بنزين و بعضى با عدد، چون
كاسه و بشقاب. بعضى اجناس مانند فرش و پارچه با متر و ذرع سنجيده
مىشوند، خانه و اتومبيل دست دوم، به صورت مشاهدهاى خريد و فروش
مىشوند. مطابق روايات شيعه تحقيق رباى معاملى در صورت تفاضل، در مورد
كالاهايى كه به طور وزنى و يا پيمانهاى معامله مىشوند، مسلم است.
معدود چيست؟
لفظ معدود به دو معنا در لسان فقيها به كار رفته است:
الف) اشيايى كه به صورت عددى مبادله مىشوند و قيمت كالاى فروخته شده در
يك معامله از طريق شمارش آنها محاسبه مىشود.
ب) مطلق اشيايى كه بدون كيل و وزن معامله مىشوند. اين معنا عام است و
اضافه بر معدودات، مشاهدات را هم شامل مىگردد. لفظ معدود را بدين معنا،
بسيارى از عالمان گذشته به كار بردهاند.
به هر حال، اين تفاوت در كاربرد لفظ معدود مشكل چندانى را ايجاد نمىكند؛
زيرا اگر مطابق قول صحيح، ميزان شناخت معدودات از مشاهدات را نظر عرف بدانيم،
با مراجعه به عرف، معدودات از مشاهدات بازشناخته مىشود؛ ضمن اين كه اين
بحث در صورتى ثمره دارد كه ما قائل به وجود ربا در معدودات باشيم، نه در
مشاهدات. اگر مانند مشهور، ربا را نه در معدودات جارى بدانيم و نه در مشاهدات
اين بحث براى ما ثمره چندانى ندارد.
ملاك در كيل و وزن:
بعد از اين كه دانسته شد، طبق نظر مشهور فقها، حرمت ربا منحصر در مكيل و
موزون است، اين بحث پيش مىآيد كه ملاك كيل و وزن چيست و فقيهان چه
كالايى را و چه كالايى را موزون مىدانند؟
دو نظر در اين باره وجود دارد:
-
مشهور فقها، به ويژه متقدمين معتقدند كالاهايى كه در زمان پيامبر اكرم (صلى
الله عليه و آله و سلم) مكيل يا موزون بودن آنها ثابت شده باشد، ربوى
محسوب مىشوند؛ هر چند بعدها معيار اندازهگيرى آنها تغيير
كرده باشد، مثل اين كه چيزى در آن زمان به صورت وزنى و اينك به صورت عددى
معامله شود. همچنين كالاهايى كه ثابت شود در زمان رسول خدا (صلى الله عليه
و آله و سلم) مكيل و موزون نبوده است، حكم ربا بر آنها بار
نمىشود؛ اگر چه در زمانهاى بعد باكيل و وزن سنجيده شود.
برخى معتقدند كالاهايى كه در شهرهاى مكه و مدينه باكيل و وزن اندازهگيرى
مىشده است، مكيل و موزون شمرده مىشود. عدهاى هم كل سرزمين
حجاز را معيار دانستهاند و گروهى ديگر تمام بلاد مسلمين در زمان شارع را
ملاك قرار دادهاند.
در صورتى كه كيفيت معامله در زمان شارع مشخص نباشد، به عرف و عادت شهرها
مراجعه مىشود. اگر همه شهرها در روش سنجش يك كالاى خاص اتفاق داشتند،
مشكلى در بين نيست. در غير اين صورت، مشهور بين متاخرين، بلكه عموم آنها
و همچنين محكى از شيخ رحمه الله در مبسوط و قاضى در مهذب، هر شهرى حكم خود را
دارد، اما نظر شيخ در نهايه و نيز نظر سلار اين است كه در صورت اختلاف، جانب
تقدير مقدم مىشود و حكم به ربوى بودن آن كالا در تمام شهرها
مىكنيم(407).
-
در مقابل قول مشهور، فقهاى معاصر عمدتا اعتقاد دارند معيار سنجش در هر
زمانى و مكانى بستگى به عرف آن زمان و مكان دارد، مثلا اگر كالايى در زمان
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) صورت كيلى معامله مىشد و اكنون به
صورت عددى معامله مىگردد، آن كالا ربوى محسوب نمىشود و يا اگر
كالايى در شهرى به صورت وزنى و در شهر ديگر به صورت مشاهدهاى معامله
مىشود، فقط در شهر اول، ربوى محسوب مىگردد.
در مقام استدلال بر اين مطلب، گفته شده است: معيار سنجش كالاها مسالهاى
نيست كه به صورت تعبدى و شرعى تعيين شده باشد، بلكه مانند معاملات و عقود از
امور فطرى است. پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) نيز كيل و وزن مخصوص
را براى مردم قرار نداد و همان چيزى را كه متعارف بوده است، به معناى تقرير و
تثبيت آن در زمان ديگر نيست؛ چون وظيفه شارع عمدتا جعل حكم است. شارع در
موضوعات عرفى دخالت نمىكند؛ مگر در موارد خاص.
شرط دوم: اتحاد در جنس:
شرط دوم براى تحقق رباى معاملى اين است كه عوضين از يك جنس باشند، مثل معامله
گندم با گندم اگر عوضين از دو جنس مختلف باشند، مثل گندم و خرما، رباى معاملى
رخ نمىدهد. اين شرط از مفهوم و منطوق روايات زيادى استفاده مىشود.
اگر معامله نقدى باشد. مورد اتفاق علماست، ولى در معامله نسيه اشياى غير
همجنس، اختلاف وجود دارد.
ملاك اتحاد در جنس:
مقصود از اتحاد در جنس چيست؟ براى پاسخ به اين پرسش، چند نظر در تعريف جنس
مطرح شده است كه آنها را بيان مىكنيم:
-
اتحاد دراسم: بسيارى از فقيهان تصريح كردهاند كه مقصود از جنس در
روايات و فتاوا، حقيقت نوعيه است كه از آن در منطق، به نوع و در لغت، به
جنس تعبير مىكنند، لكن شناخته چنين حقيقتى مشكل، بلكه غير ممكن است.
لذا در بسيارء از كتابها، چون سرائر، تذكره، تحرير، دروس و لمعه،
ضابطهاى براى تشخيص آن قرار دادهاند و آن اين است كه در يك اسم
خاص مشترك باشند، مانند انواع گندم يا برنج كه همه در گندم بودن و برنج
بودن اشتراك دارند، تا بلكه در اسم، كاشف از اتحاد در حقيقت نوعيه
باشد(410).
-
اتحاد در مبدا: آقا ضيا عراقى اتحاد در اسم را نمىپذيرد و
مىگويد: تعريف فوق، جامع و مانع نيست؛ زيرا مشتقاتى كه از يك چيز
گرفته مىشوند در اسم مختلفند، مانند ماست، پنير و كرده كه همگى از شير
گرفته مىشوند، اما داراى يك حقيقت هستند. از طرف ديگر، چيزهايى، چون
گوشت گوسفند و گاو و يا شير گوسفند و گاو، با اين كه از حقايق متعدد گرفته
شدهاند، ولى در اسم مشتركند. بنابراين محققانه اين است كه گفته شود:
مقصود از اتحاد در جنس اين است كه به يك حقيقت واحد منتهى شوند(411).
اگر در جايى شك كنيم كه بين دو چيز اتحاد وجود دارد يا خير، ظاهر اين است كه
معامله آن همراه با زيادى اشكالى ندارد، زيرا حرمت معامله، مشروط به واحد
بودن جنس عوضين است كه در آن شك داريم و اين موجب شك در حرمت مىشود. در
نتيجه، به عموماتى چون احل الله البيع رجوع مىكنيم و حكم به حليت
مىنماييم.
مقصود از زيادى:
مقصود از زيادى چيست؟ زيادى شامل چه مواردى است؟
گفته شده است: هر چيزى كه پيش عقلا ارزش مالى دارد، شرط كردن آن در معامله
اجناس ربوى، باعث حرمت مىشود.
صاحب عروه براى زيادى، صورتهاى متعددى را ذكر نموده است. وى نخست زيادى
را به دو قسم عينى و غير عينى تقسيم مىكند و سپس براى هر كدام
صورتهايى را در نظر مىگيرد:
-
زيادى عينى به عنوان جزئى از ثمن و يا مثمن باشد، اعم از اين كه از جنس
آنها، يا از غير آنها باشد، مثل اين كه يك كيلو گندم را با دو
كيلو گندم و يا با يك كيلو گندم همراه با ده تومان پول معاوضه كند كه مصداق
مشخص و واضح زيادى مذكور در روايات است.
-
زيادى عينى به عنوان شرط در معامله قرار داده شود؛ به گونهاى كه در
مقابل شىء نباشد، مانند معامله يك كيلو خرما، با يك كيلو خرما به شرط
اين كه خريدار يك كيلو گندم هم به فروشنده بدهد.
-
زيادى غير عينى كه داراى ماليت باشد، مانند سكونت منزل و يا دوختن لباس؛
مثل اين كه دو كالا همجنس را به مقدار مساوى معامله كند، به شرط اين كه
خانهاش را مجانى به او اجاره دهد، يا لباسى براى وى بدوزد.
-
زيادى عينى كه داراى ماليت نباشد، اما غرض عقلايى بر انجام آن وجود داشته
باشد؛ مثل اين كه در معامله شرط كند كه يك جزء قرآن بخواند، يا واجباتش را
انجام دهد(412).
- زيادى حكمى، مانند معامله يك من گندم با يك من گندم به طور نسيه،
از جهت اين كه مدت دار بودن يكى از عوضين، در حكم زيادى محسوب مىشود،
البته اين قسم در صورتهاى كه صاحب عروه ذكر كرده، نيامده است.
اقسام رباى معاملى:
به اعتبار نوع معامله كه ربا در آن پيش مىآيد؛ ربا به دو قسم: نقد و
نسيه تقسيم مىشود. اين تقسيمبندى از اين جهت است كه حكم مترتب بر
آنها متفاوت است.
-
ربا نقدى: هرگاه دو شىء ربوى همجنس به صورت نقدى معامله شوند به
گونهاى كه مقدار يكى بيشتر از ديگرى باشد و شرايط تحقيق ربا در آن
موجود باشد، معامله ربوى است و رباى آن را اصطلاحا رباى نقدى مىگويند.
فقيهان اهل سنت آن را رباى فضل مىگويند.
-
رباى نسيه: هر گاه دو شىء ربوى به صورت نسيه معامله شوند، اعم از اين
كه مساوى باشند يا مساوى نباشند، موجب رباى نسيه مىشود.
جهت بررسى حكم معاملات ربوى، صورتهاى مختلف و حكم آنها را بيان
مىكنيم.
الف) رباى نقدى:
در معامله نقدى، اشيايى كه مورد معامله قرار مىگيرند، يا از يك جنسند و
يا از دو جنس متفاوت. اين كالاها يا مكيل و موزون اند و يا غير مكيل و موزون.
بنابراين، چهار صورت در اين جا متصور است:
-
معامله نقدى كالاهاى مكيل و موزون همجنس: هرگاه دو كالاى مكيل و موزون از
يك جنس باشند و نقدا با هم مبادله شوند. همه فقيهان اتفاق دارند كه معامله
آنها همراه با زيادى، حرام و موجب رباست، هر چند يكى از عوضين از جنس
مرغوبترى باشد.
-
معامله نقدى كالاهاى مكيل و موزون كه از يك جنس نباشند. در اين صورت، بين
فقيهان اتفاق نظر وجود دارد كه زيادى اشكال ندارد.
-
معامله نقدى كالاهاى غير مكيل و موزون كه از يك جنس باشند. هرگاه دو
شىء غير مكيل و موزون كه از يك جنس باشند به صورت نقدى معامله شوند،
بر طبق نظر مشهور فقيهان، گرفتن مقدار بيشتر از يك كالا اشكال ندارد؛
اعم از اين كه كالاى مورد معامله از معدودات باشد يا به طور كلى، قابل
اندازهگيرى نباشد و به صورت مشاهدهاى معامله شود. بنابر نظر شيخ
مفيد، ابوعلى و سلار كه ربا را در معدودات هم جارى مىدانند. معامله
نقدى اين اشيا همراه با زيادى، ربوى و حرام است. مفيد و سلار در جاى ديگر
فرمودهاند: معامله نقدى اشياى غير مكيل و موزون همراه با زيادى اشكال
ندارد، مانند معامله يك لباس يا يك گوسفند با دو گوسفند و يك نخل با دو
نخل.
-
معامله نقدى كالاهاى غير مكيل و موزون كه از يك جنس نباشد. در اين صورت،
بين فقيهان اتفاق نظر بر جواز معامله آنها همراه با زيادى وجود دارد.
ب) رباى نسيه (رباى فضل)
-
هرگاه كالاى مكيل و موزون باكالايى از جنس به طور نسيه معامله شود، چه از
نظر مقدار مساوى باشد و چه مساوى نباشد، موجب ربا مىشود، مثل اينكه 10
كيلو گندم با 10 كيلو گندم يا 12 كيلو به طور نسيه معامله شود.
بيشتر فقيهان تصريح نمودهاند كه در حرمت چنين معاملهاى فرقى
نيست بين اين كه كالاها در مقدار مساوى باشند يا مساوى نباشند برخى نيز به
طور مطلق گفتهاند: حايز نيست.
-
معامله نسيه كالاهاى مكيل و موزون در صورتى كه دو كالاى مكيل و موزون از يك
جنس نباشند. مشهور فقها معتقدند كه معامله نسيه آنها جايز است.
-
معامله نسيه كالاهاى غير مكيل و موزون: هرگاه دو كالاى غير مكيل و موزون كه
از يك جنس هستند، به طور نسيه معامله شوند، بنابر نظر مشهور كه ربا را فقط
در مكيل و موزون جارى مىدانند، چنين معاملهاى بىاشكال است.
-
معامله نسيه كالاهاى غير مكيل و موزون در صورتى كه همجنس نباشد: جواز آن
مورد اتفاق علماست.
صحت و فساد معامله ربوى:
اين بحث در كتابهاى قدما، به صورت مستقل مطرح نشده است. برخى از قدما در
ضمن مطالب ديگرى به اين بحث اشاره كردهاند و نظر بعضى نيز از مبانى
آنها فهميده مىشود؛ مثلا اگر فقيهى شرط فساد را مفسد مىداند،
به طور طبيعى بايد معامله ربوى را فاسد و باطل بداند، اما اگر كسى شرط فاسد
را مفسد نمىداند نمىتوان دريافت كه معامله ربوى را صحيح
مىداند؛ زيرا همان طور كه صاحب جواهر اشاره مىكند(427)، ممكن است
بطلان معامله ربوى دليل خاص داشته باشد؛ يا اگر كسى معتقد بود كه بايد مال
ربوى به صاحبش برگردانده شود، معلوم است كه آن را باطل مىداند، اما اگر
اعتقاد داشت كه فقط مقدار زيادى را بايد به او برگرداند، معلوم است كه اصل
معامله را باطل نمىداند.
2. رباى قرضى:
رباى قرضى، چه در زمانهاى گذشته و چه در عصر حاضر، رايجترين نوع
ربايى است كه در جوامع مختلف وجود داشته است؛ به اين صورت كه فرد براى تامين
نياز مالى، جهت امور مصروفى يا سرمايه گذارى و تقاضاى قرض مىكند و در
ضمن عقد قرض، متعهد مىشود آنچه را مىگيرد همراه با زيادى برگرداند.
در حقيقت، رباى قرضى در نوع خاصى از عقد قرض تحقق مىيابد كه در آن، شرط
زيادى شده است.
صحت يا بطلان قرض ربوى
شرط «زيادى در عقد قرض، حرام و فاسد است. اين اگر قرض دهنده علاوه بر
اصل مال، چيزى بگيرد، نه تنها مرتكب حرام شده است، بلكه مالك آن زيادتر هم
نخواهد بود و هرگونه تصرف در آن، تصرف در مال غير است. در اين مطلب هيچ
اختلافى بين فقيهان نيست؛ اما اين بحث واقع شده كه آيا در صورت شرط زيادى،
اصل قرض صحيح است يا نه؟
ثمره اين بحث اين است كه اگر عقد قرض صحيح باشد، قرض گيرنده مىتواند در
مال قرض شده تصرف كند و معاملات مترتب بر آن نيز صحيح است، ولى اگر عقد قرض
باطل باشد؛ قرض گيرنده نمىتواند در مال قرض شده تصرف كند و تمام معاملات
مترتب بر آن نيز حكم معاملات فضولى را دارد و اگر مال رشد يا منفعتى داشته
باشد، متعلق به قرض دهنده است و قرض گيرنده ضامن آنهاست.
فقيهان در اين باره نظريات مختلفى دارند: گروهی بر بطلان قرض ادعاى اجماع
كردهاند(668). در مقابل، گروه ديگرى از فقيهان، مثل صاحب
حدائق(672)، صاحب عروه الوثقى(673) و بسيارى از فقيهان معاصر، نظير
خوانسارى(674)، امام خمينى(675)، خوئى(676)، اراكى(677)،
تبريزى(678) و سيستانى(679) گفتهاند: تنها شرط باطل و قرض
صحيح است.