فرار از ربا: حیلههای ربا
شارع مقدس اهتمام فراوان دارد که پيكره اقتصاد جامعه اسلامى را از بيمارى مهلك ربا محفوظ نگاه دارد. با توجه به
نقش مخرب ربا، بحث درباره حیلههای ربا بسيار مهم مىنمايد، زيرا اگر ما قائل شويم كه به كارگيرى
حیلههای شرعى براى فرار از ربا كلا جايز است، در حقيقت حكم تحريم ربا را لغو ساختهايم و اختلاف شارع
با رباخواران را به صورت يك اختلاف لفظى در آورده و اهداف اسلام را در مبارزه با اين كه بلاى بزرگ، ناكام
گذاردهايم.
پيش از بيان حكم حیلههای ربا، لازم است حيله را تعريف نماييم و اقسام حیلههای شرعى را بيان كنيم.
تعريف حيله:
حيله در لغت عرب از ماده حول گرفته شده است كه به معناى سال، گذشت زمان و از حالى گرديدن است(680).
در اصطلاح فقها، حیلههای ربا به راههاى چارهاى گفته مىشود كه شخص براى فرار از حرمت ربا
مىكوشد از طريق بعضى از معاملات و عقود كه ظاهرى شرعى دارند، به هدف اصلى خود كه همانا دريافت زيادى است،
دست يابد؛ بىآن كه در چاره جويىها در مورد رباى معاملى و رباى قرضى مطرح است و سابقه آن به
سالهاى آغازين حاكميت اسلام در جزيره العرب باز مىگردد. فقيهان مذاهب مختلف اسلامى از دير زمان به
بررسى مشروعيت حیلههای ربا پرداختهاند و در اين زمينه نظريات گوناگونى را ابراز داشتهاند.
براى دست يابى به حكم حیلههای ربا از جهت حرمت و حيلت و صحت و بطلان، بهتر است اول، اقسام حیلههای شرعى
را ذكر كنيم تا دريابيم كه حیلههای ربا از چه قسم حیلههای شرعى به شمار مىروند و سزاوار چه حكمى
هستند.
اقسام حیلههای شرعى:
معمولا از حیلههای شرعى براى فرار از يك حكم الزامى تكليفى، يعنى حرمت يا وجوب استفاده مىشود؛ بدين
صورت كه مكلف مىكوشد به كمك حيله، حرمت يا وجوب چيزى را از بين ببرد، اما راجع به ساير احكام (كراهت،
استحباب و اباحه) چون انجام يا ترك آنها كلا جايز است، انگيزه چندانى براى فرار از آنها و به كارگيرى
حيله وجود ندارد(686).
از آن جا كه حيله به كار رفته، به خودى خود و صرف نظر از حكمى كه قصد فرار از آن را داريم، محكوم به يكى از احكام
خمسه: وجوب، حرمت، كراهت، استحباب و اباحه است و با توجه به اين كه حيله براى برداشتن حكم وجوب يا حرمت به كار
مىرود، 10 صورت متصور دارد:
- حيله به خودى خود واجب، به كار گرفته شده براى رفع حرمت: مثل كسى كه نجات زن نامحرم از غرق شدن بر او واجب
است، اما وى اين را وسيله التذاذ از نامحرم قرار مىدهد.
- حيله به خودى خود واجب، براى رفع وجوب: دو نفر در حال غرق شدن هستند و فردى مىتواند فقط يكى از آن دو
را نجات دهد، ولى به سبب حسدى كه نسبت به اولى دارد، دومى را نجات مىدهد (تزاحم واجبين).
- حيله به خودى خود حرام، به كار گرفته شده براى رفع حرمت: كسى در بيابان مقدارى آب دارد كه حفظ جانش متوقف و
بر آن است، آب را دور مىريزد تا مضطر به نوشيدن شرابى شود كه همراه خود دارد.
- حيله به خودى خود حرام، به كار گرفته شده براى رفع وجوب: كسى خود را به بيمارى سخت يا نقص عضو دچار سازد تا
وجوب جهاد از وى برداشته شود.
- حيله به خودى خود مستحب، براى رفع حرمت: از يكى از خويشاوندان وام ربوى مىگيرد، آنگاه زيادى را در قالب
هديه به وى مىپردازد.
- حيله به خودى خود مستحب براى رفع وجوب: در ماه رمضان به سفر زيارت مىرود تا گرفتن روزه بر او واجب
نباشد.
- حيله به خودى خود مكروه براى رفع حرمت: مانند بيع نقد و نسيه (بيع العينه)؛ در صورتى كه روايات نهى از بيع
العينه حمل بر كراهت شود. بيع العينه عبارت است از اين كه كالايى به صورت نسيه به كسى فروخته شود، سپس
فروشنده، همان كالا را به قيمت كمتر، به طور نقد از مشترى بخرد. در اين فرض، فروشنده رباى حرام را در
قالب تفاوت قيمت نقد و نسيه دريافت مىكند.
- حيله به خودى خود مكروه براى رفع وجوب: مانند اين كه مورد زكات يا خمس را قبل از تعلق زكات و خمس به آن،
بفروشد. رواياتى كه از اين كار نهى مىكند، حداقل بر كراهت اين عمل دلالت دارد.
- حيله به خودى خود مباح براى رفع حرمت: مثل بيع محاباتى كه گاه شخص به خاطر هدفى خاص حاضر مىشود كالايى
را به قيمتى كمتر از قيمت واقعى بفروشد يا كالايى را به قيمت بيشتر از قيمت واقعى بخرد كه نفس اين
كار اشكالى ندارد، ولى گاهى حيلهاى براى فرار از رباست؛ چنان كه كسى مىخواهد به ديگرى قرض دهد و
چون گرفتن ربا حرام است، كالايى را كه مثلا 1000 تومان مىارزد، به شخصى متقاضى وام به 10000 تومان
مىفروشد، به اين شرط كه 100000 تومان را يك ساله به او قرض دهد.
- حيله به خودى خود مباح براى رفع وجوب: مانند اين كه 1000 تومان به عنوان خمس به سيد فقيرى مىدهد، سپس
كالايى را كه100 تومان مىارزد، به 1000 تومان به وى مىفروشد.
از آنچه بيان شد، مىتوان دريافت حيلههايى كه براى فرار از حرمت ربا به كار گرفته مىشوند، به خودى
خود، يا مباح هستند، مانند بيع محاباتى و بيع بالضميمه؛ يا مستحب هستند، مانند هديه و يا مكروهند، مثل بيع عينه،
حيله ربا كه به خودى خود، واجب يا حرام باشد، تا به حال گفته نشده است، بنابراين همه حیلههای ربا، خود به
خود، جايز بالمعنى الاعم هستند، لذا اگر كسى خواسته باشد حرمت حيله ربا را اثبات كند، بايد دليل بياورد.
نكته:
فرار مكلف از يك حكم شرعى الزامى، نظير حرمت ربا، از دو راه ممكن است:
- خرج حكمى: به اين صورت كه مورد را از تحت عموم دليل شرعى در آوريم، يعنى در حكم حرمت، استثنا قائل شويم،
مثلا همان طور كه ربا گرفتن پدر از فرزند استثنا شده است و صريح روايات دلالت دارد كه حرام نيست، ربا گرفتن
دولت از مردم را به رباى بين پدر و فرزند قياس كنيم و حكم به عدم حرمت آن نماييم.
- خرج موضوعى: با تغيير دادن مورد، ادعا كنيم كه موضوع حكم حرمت، ديگر بر آن صادق نيست، مثلا در رباى قرضى، با
انجام بيع نقد و نسيه (بيع عينه) زيادى حرام را از طريق سود حاصله از تفاوت قيمت نقد و نسيه يك كالا به دست
آوريم و مدعى شويم كه اصلا قرض ربوى تحقق نيافته است.
بيشتر كسانى كه حیلههای ربا را تجويز مىكنند، قائل هستند كه انجام حيله باعث خرج موضوعى
مىشود، چون پس از انجام حيله، موضوع رباى حرام تحقق نمىيابد. حقيقت اين است كه انجام حيله در همه
موارد نمىتواند باعث خروج آن از تحت موضوع ربا گردد و در بعضى موارد، متاسفانه موضوع ربا پس از انجام حيله
نيز باقى است، و همان مفاسد را در بردارد، لذا نمىشود حكم به جواز آن كرد؛ مانند حیلههای رباى قرضى،
چنان كه ثابت خواهيم كرد.
حكم حیلههای ربا از جهت صحت و بطلان:
بيشتر فقيهان معتقدند كه به كارگيرى حيله در معاملات ربوى صحيح است؛ چنان كه صاحب جواهر بعد از بحث درباره
يكى از حیلههای ربا مىگويد: و كيف كان فقد عرفت مشروعيه الاحتيال فى التخلص من الربا نصا و فتوى اذ هو
فرار من الباطل الى الحق؛ به هر حال، دانستى كه روايات و فتاواى فقيهان فرار از ربا را جايز مىداند، زيرا
اين كار فرار از باطل به سوى حق است(687).
در مقابل، سيد مرتضى، محقق بهبهانى و محقق اردبيلى حیلههای ربا را مطلقا باطل مىدانند(688).
افراد ديگرى حيله را در رباى معاملى صحيح و در رباى قرضى باطل مىشمارند.
امام خمينى (قدس سره) مىفرمايد: براى فرار از ربا راههايى ذكر شده است. من تجديد نظرى در اين مساله
كردم، پس دريافتم كه تخلص از ربا به هيچ وجه جايز نيست و چيزى كه جايز است تخلص از بيع دو شىء ربوى همجنس
همره با تفاضل است، مانند معامله يك من گندم مرغوب در مقابل دو من گندم نامرغوب. پس اگر به طرف كمتر،
شىء ديگرى را ضميمه كنند براى فرار از حرام به سوى حلال، اشكالى ندارد و اين در حقيقت فرار از ربا
نيست(691).
كسانى كه حیلههای ربا را به طور كلى يا در رباى قرضى باطل مىدانند، دلايلى را مطرح كردهاند(692).