مَنْ ذَالَّذی یُقرِضُ الله قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ اَضْعافاً کَثیرَةً

ترجمه

کیست که به خدا «قرض الحسنه‌ای» دهد، (و از اموالی که خدا به او بخشیده، انفاق کند،) تا آن را برای او، چندین برابر کند؟ و خداوند است (که روزی بندگان را) محدود یا گسترده می‌سازد؛ (و انفاق، هرگز باعث کمبود روزی آنها نمی‌شود). و به سوی او باز می‌گردید (و پاداش خود را خواهید گرفت).

شأن نزول

چنین نقل شده که روزی پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمود: هر کس صدقه‌ای بدهد دو برابر آن در بهشت خواهد داشت، ابو الدحداح انصاری عرض کرد ای رسول خدا من دو باغ دارم اگر یکی از آنها را به عنوان صدقه بدهم دو برابر آن در بهشت خواهم داشت، فرمود: آری! سپس او باغی را که بهتر بود به عنوان صدقه به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله داد، آیه نازل شد، و صدقه او را دو هزار هزار برابر برای او کرد و این است معنی «أَضْعافاً کَثِیرَةً».

تفسیر

در این آیه می‌فرماید: «کیست که به خدا وام نیکویی دهد (و از اموالی که او بخشیده است در طریق جهاد و در طریق حمایت مستمندان، انفاق کند) تا خداوند آن را برای او، چندین برابر کند» (مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً). بنابراین وام دادن به خداوند به معنی انفاقهایی است که در راه جهاد می‌شود.

و در پایان آیه می‌فرماید: «خداوند (روزی بندگان را) محدود و گسترده می‌کند و همه شما به سوی او باز می‌گردید» (وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ). اشاره به این که تصور نکنید انفاق و بخشش، اموال شما را کم می‌کند زیرا گسترش و محدودیت روزی شما به دست خداست.

چرا تعبیر به قرض؟ در چندین آیه از قرآن مجید در مورد انفاق در راه خدا تعبیر به قرض و وام دادن به پروردگار آمده است، و این نهایت لطف خداوند نسبت به بندگان را از یکسو و کمال اهمیت مسأله انفاق را از سوی دیگر می‌رساند، در نهج البلاغه علی علیه السّلام می‌فرماید: «خداوند از شما درخواست قرض کرده در حالی که گنجهای آسمان و زمین از آن اوست و بی‌نیاز و ستوده (آری، اینها نه از جهت نیاز اوست) بلکه می‌خواهد شما را بیازماید که کدامیک نیکوکارترید». (برگزیده تفسیر نمونه ج1 ص221 و 222)

یَمْحَقُ اللهُ الرّبوا و یُرْبی الصَدقاتِ وَاللهُ لا یُحِبُّ کُلَّ کَفّارِ اَثیم

ترجمه

خداوند، ربا را نابود می‌کند؛ و صدقات را افزایش می‌دهد! و خداوند، هیچ انسانِ ناسپاسِ گنهکاری را دوست نمی‌دارد.

تفسیر

كلمه‌ى «محق» به معناى نقصان تدريجى است و مُحاق به ماه گفته مى‌شود كه نورش در شبهاى آخر آنچنان كاهش يافته كه ديده نمى‌شود. و در مقابل، «ربا» به معنى رشد تدريجى است.

اين آيه يادآور مى‌شود كه هرچند رباخوار به قصد انباشت ثروت، از ديگران ربا مى‌گيرد، ولى خداوند بركت و آثار خوبى كه بايد ازدياد مال داشته باشد از ربا مى‌گيرد. لازم نيست خود مال رَبَوى از بين برود، بلكه اهدافى كه از افزايش ثروت در نظر است از بين مى‌رود. در نظام رَبَوى، سعادت، محبّت و امنيّت نيست و چه بسيار ثروتمندانى كه از سرمايه خود، هيچ نوع راحتى و آرامش و يا محبوبيّتى بدست نمى‌آورند، ولى در نظامى كه در آن انفاق، صدقه و قرض‌الحسنه رايج باشد، آن جامعه از بركات زيادى برخوردار است. در آن نظام، فقرا مأيوس نبوده و اغنيا در فكر تكاثر نيستند. محرومان به فكر انتقام و سرقت، و اغنيا نگران حراست‌ و حفاظت اموال خود نمى‌باشند و جامعه از يك تعادل نسبى همراه با الفت و رحمت و تفاهم و امنيّت برخوردار خواهد بود. در تفسير كبير فخررازى آمده است: وقتى رباخوار، عواطف و عدالت انسانى را در خود محو كند، خود و اموالش مورد نفرين فقرا قرار مى‌گيرد و كينه و انتقام و توطئه سرقت هر لحظه او را تهديد مى‌كند و اين نمونه‌اى از آن نابودى است كه در آيه مطرح شده است. (تفسیر نور، جلد 1 - صفحه 440)

یا اَیُهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُواللهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبوا اِنْ کُنْتُم مؤمِنینَ* فَاِن لَمْ تَفْعَلوا فَاذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَاللهِ وَ رسُولِه

ترجمه

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از خدا بترسید و زیادی ربا را رها کنید اگر به راستی اهل ایمانید.* اگر (چنین) نمی‌کنید، بدانید خدا و رسولش، با شما پیکار خواهند کرد! و اگر توبه کنید، سرمایه‌های شما، از آنِ شماست (یعنی اصل سرمایه، بدون سود)؛ نه ستم می‌کنید، و نه بر شما ستم وارد می‌شود.

تفسیر

در آيات قبل به مفاسد ربا اشاره شد كه ربا فرد وجامعه را از تعادل خارج و آشفته مى‌كند؛ «يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ» وروشن شد كه ربا در حقيقت كم شدن است، نه زياد شدن؛ «يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا» اكنون نهى از ربا را صريحاً بيان مى‌كند. «ذَرُوا ما بَقِيَ مِنَ الرِّبا»

در تفاسيرِ مجمع البيان، الميزان و مراغى نقل شده است كه وقتى آيه تحريم ربا نازل شد، برخى از صحابه همانند خالدبن وليد، عباس وعثمان، از مردم مقدارى طلب از بابت ربا داشتند، آنها در مورد طلبكارى خود، از پيامبر صلى الله عليه و آله كسب تكليف كردند و آيه فوق نازل شد.

پيامبر صلى الله عليه و آله بعد از نزول اين آيه فرمود: عباس، عموى من نيز حقّ مطالبه ربا ندارد و قبل از همه، بايد خويشان من دست از ربا بردارند. همچنان كه در طى خطبه‌اى فرمود: «و كل ربا فى الجاهلية موضوع تحت قدمى هاتين و اول ربا اضع ربا العباس» تمام رباهاى مقرّر در دوره جاهليّت را زير پاى مى‌اندازم و از همه پيشتر رباهايى كه براى عباس است.

در اسلام، نه اجازه ربا وبهره‌كشى واستثمار داده شده و نه اموال مردم يك‌جانبه مصادره مى‌گردد. در بعضى نظام‌ها، مالكيّت ملغى وتمام اموال را از صاحبانشان مى‌گيرند و در برخى ديگر، استثمار و بهره‌كشى و ربا، به هر شكلى آزاد است. (تفسیر نور، جلد 1 - صفحه 443)

 

یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَاکُلُوا الرِّبا اَضْعافاً مُضاعَفضةً وَ اتَّقُوا اللهَ لَعَلًکُمْ تُفْلِحُونَ

ترجمه

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! ربا (و سود پول) را چند برابر نخورید! از خدا بپرهیزید، تا رستگار شوید!

تفسیر

این آیه و هشت آیه بعد از آن محتوی یک سلسله برنامه‌های اقتصادی، اجتماعی و تربیتی است. در این آیه روی سخن را به مؤمنان کرده، می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! ربا (و سود پول) را چند برابر نخورید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَةً).

عرب در زمان جاهلیت آلودگی شدیدی به رباخواری داشت، به همین دلیل قرآن برای ریشه‌کن ساختن رباخواری حکم تحریم را تدریجا و در چهار مرحله بیان کرده است:

1- در آیه 39 سوره روم در باره «ربا» به یک پند اخلاقی قناعت شده.

2- در آیه 161 سوره نساء «ربا» به عنوان یک عادت زشت یهود مورد سرزنش قرار گرفته است.

3- در آیات 275 تا 279 سوره بقره، نیز هر گونه رباخواری را ممنوع و در حکم جنگ با خدا ذکر نموده است.

4- و بالاخره در آیه مورد بحث، حکم تحریم ربا صریحا ذکر شده، امّا تنها به یک نوع از انواع ربا که نوع شدید و فاحش آن است اشاره شده است.

منظور از «ربا فاحش» این است که سرمایه به شکل تصاعدی در مسیر ربا سیر کند یعنی سود در مرحله نخستین با اصل سرمایه ضمیمه شود و مجموعا مورد ربا قرار گیرند.

در پایان آیه می‌فرماید: «اگر می‌خواهید رستگار شوید باید تقوی را پیشه کنید و از این گناه بپرهیزید» (وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ).  (برگزیده تفسیر نمونه، ج1، ص329)

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ ۚ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا

ترجمه

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید مگر اینکه تجارتی با رضایت شما انجام گیرد. و خودکشی نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است.

تفسیر

‌این ‌آیه‌ ‌در‌ واقع‌ زیر بنای‌ قوانین‌ اسلامی‌ ‌را‌ ‌در‌ مسائل‌ مربوط ‌به‌ «معاملات‌ و مبادلات‌ مالی‌» تشکیل‌ می‌دهد، و ‌به‌ همین‌ دلیل‌ فقهای‌ اسلام‌ ‌در‌ تمام‌ ابواب‌ معاملات‌ ‌به‌ ‌آن‌ استدلال‌ می‌کنند، ‌آیه‌ خطاب‌ ‌به‌ افراد ‌با‌ ایمان‌ کرده‌ و می‌گوید: «ای‌ کسانی‌ ‌که‌ ایمان‌ آورده‌اید؟ اموال‌ یکدیگر ‌را‌ ‌به‌ باطل‌ (و ‌از‌ طرق‌ نامشروع‌) نخورید» (یا أَیهَا الَّذِین‌َ آمَنُوا لا تَأکلُوا أَموالَکم‌ بَینَکم‌ بِالباطِل‌ِ). بنابراین‌، ‌هر‌ گونه‌ تجاوز، تقلب‌، غش‌، معاملات‌ ربوی‌، معاملاتی‌ ‌که‌ حد و حدود ‌آن‌ کاملا مشخص‌ نباشد، خرید و فروش‌ اجناسی‌ ‌که‌ فایده منطقی‌ و عقلایی‌ ‌در‌ ‌آن‌ نباشد، خرید و فروش‌ وسایل‌ فساد و گناه‌، همه‌ ‌در‌ تحت‌ ‌این قانون‌ کلی‌ قرار دارد.

‌در‌ جمله ‌بعد‌ ‌به‌ عنوان‌ یک‌ استثناء می‌فرماید: «مگر ‌این ‌که‌ (تصرف‌ ‌شما‌ ‌در‌ اموال‌ دیگران‌ ‌از‌ طریق‌) تجارتی‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌با‌ رضایت‌ ‌شما‌ انجام‌ می‌گیرد» (إِلّا أَن‌ تَکون‌َ تِجارَةً عَن‌ تَراض‌ٍ مِنکم‌).

‌در‌ پایان‌ ‌آیه‌، مردم‌ ‌را‌ ‌از‌ قتل‌ نفس‌ باز می‌دارد و ظاهر ‌آن‌ ‌به‌ قرینه آخرین‌ جمله ‌آیه‌ نهی‌ ‌از‌ خودکشی‌ و انتحار ‌است‌، می‌فرماید: «و خودکشی‌ نکنید، خداوند نسبت‌ ‌به‌ ‌شما‌ مهربان‌ ‌است‌» (وَ لا تَقتُلُوا أَنفُسَکم‌ إِن‌َّ اللّه‌َ کان‌َ بِکم‌ رَحِیماً).

‌در‌ حقیقت‌ قرآن‌ ‌با‌ ذکر ‌این‌ دو حکم‌ پشت‌ سر ‌هم‌ اشاره‌ ‌به‌ یک‌ نکته مهم‌ اجتماعی‌ کرده‌ ‌است‌ و ‌آن‌ ‌این ‌که‌ ‌اگر‌ روابط مالی‌ مردم‌ ‌بر‌ اساس‌ صحیح‌ استوار نباشد و اقتصاد جامعه‌ ‌به‌ صورت‌ سالم‌ پیش‌ نرود و ‌در‌ اموال‌ یکدیگر ‌به‌ ناحق‌ تصرف‌ کنند، جامعه‌ گرفتار یک‌ نوع‌ خودکشی‌ و انتحار خواهد شد، و علاوه‌ ‌بر‌ ‌این ‌که‌ انتحارهای‌ شخصی‌ افزایش‌ خواهد یافت‌، انتحار اجتماعی‌ ‌هم‌ ‌از‌ آثار ضمنی‌ ‌آن‌ ‌است‌. (برگزیده تفسیر نمونه)

فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا* وَ اَخْذِهِمُ الرّبوا و قدنهُوا عَنْهُ وَ اَکْلِهِمْ اَمْوالَ النّاسِ بِالْباطلِ وَ اَعْتَدْنا لِلْکافِرینَ مِنْهُمْ عَذاباً اَلیماً

ترجمه

بخاطر ظلمی که از یهود صادر شد، و (نیز) بخاطر جلوگیری بسیار آنها از راه خدا، بخشی از چیزهای پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم. * و (همچنین) بخاطر ربا گرفتن، در حالی که از آن نهی شده بودند؛ و خوردن اموال مردم بباطل؛ و برای کافران آنها، عذاب دردناکی آماده کرده‌ایم. 

 تفسیر

در آیات گذشته به چند نمونه از خلافکاریهای یهود اشاره شد، در این آیه و دو آیه بعد نیز پس از ذکر چند قسمت دیگر از اعمال ناشایست آنها، کیفرهایی را که بر اثر این اعمال در دنیا و آخرت دامان آنها را گرفته و می گیرد، بیان می دارد.

نخست می فرماید: «به خاطر ظلم و ستمی که یهود کردند، و به خاطر باز داشتن مردم از راه خدا، قسمتی از چیزهای پاک و پاکیزه را که بر آنها حلال بود تحریم کردیم» و آنان را از استفاده کردن از آن محروم ساختیم (فَبِظُلمٍ مِنَ الَّذِینَ هادُوا حَرَّمنا عَلَیهِم طَیباتٍ أُحِلَّت لَهُم وَ بِصَدِّهِم عَن سَبِیلِ اللّهِ کثِیراً). در مورد تحریم طیبات به سوره انعام (6) آیه 146رجوع کنید.

و نیز به خاطر این که «رباخواری می کردند با این که از آن نهی شده بودند، و همچنین اموال مردم را به ناحق می خوردند، همه اینها سبب شد که گرفتار آن محرومیت شوند» (وَ أَخذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَد نُهُوا عَنهُ وَ أَکلِهِم أَموالَ النّاسِ بِالباطِلِ). یعنی حالات و اعمال فرد و جامعه، در برخوردارى از نعمت‌هاى الهى يا زوال آنها نقش اصلى دارد. گذشته از این کیفر دنیوی، ما آنها را به کیفرهای اخروی گرفتار خواهیم ساخت «و برای کافران آنها عذاب دردناکی آماده کردهایم» (وَ أَعتَدنا لِلکافِرِینَ مِنهُم عَذاباً أَلِیماً).

«يأيهَا الَّذينَ ءَامَنوا أَوفوا بِالعُقودِ...»

ترجمه

ای اهل ایمان، (هر عهد که با خدا و خلق بستید) به عهد و پیمان خود وفا کنید...

تفسیر

طوری که از روایات اسلامی و سخنان مفسران بزرگ استفاده می شود، این سوره آخرین سوره (و یا از آخرین سوره هایی) است که بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نازل شده است.

در این سوره- به خاطر همین موقعیت خاص- تأکید روی یک سلسله مفاهیم اسلامی و آخرین برنامه های دینی و مسأله رهبری امت و جانشینی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله شده است و شاید به همین جهت است که با مسأله لزوم وفای به عهد و پیمان، شروع شده، و در نخستین جمله می فرماید: «ای افراد با ایمان به عهد و پیمان خود وفا کنید» (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوفُوا بِالعُقُودِ).

تا به این وسیله افراد با ایمان را ملزم به پیمانهایی که در گذشته با خدا بسته اند و یا در این سوره به آن اشاره شده است بنماید.

جمله فوق دلیل بر وجوب وفا به تمام پیمانهایی است که میان افراد انسان با یکدیگر، و یا افراد انسان با خدا، بطور محکم بسته می شود، و به این ترتیب تمام پیمانهای الهی و انسانی و پیمانهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و تجاری و زناشویی و مانند آن را در بر می گیرد و یک مفهوم کاملا وسیع دارد، حتی عهد و پیمانهایی را که مسلمانان با غیر مسلمانان می بندند نیز شامل می شود.

در اهمیت وفای به عهد در نهج البلاغه در فرمان مالک اشتر چنین می خوانیم:

«در میان واجبات الهی هیچ موضوعی همانند وفای به عهد در میان مردم جهان- با تمام اختلافاتی که دارند- مورد اتفاق نیست به همین جهت بت پرستان زمان جاهلیت نیز پیمانها را در میان خود محترم می شمردند زیرا عواقب دردناک پیمان شکنی را دریافته بودند».

سپس به دنبال دستور وفای به پیمانها که تمام احکام و پیمانهای الهی را شامل می شود یک سلسله از احکام اسلام را بیان کرده، که نخستین آن حلال بودن گوشت پارهای از حیوانات است، می فرماید: «چهارپایان ( یا جنین آنها) برای شما حلال شده است» (أُحِلَّت لَکم بَهِیمَةُ الأَنعامِ) (برگزیده تفسیر نمونه)

وَما اتَیْتُمْ مِنْ رِباً لِیَرْبُوا فی اَموالِ النّاسِ فَلایَرْبُوا عِنْدَالله

ترجمه

آنچه بعنوان ربا می‌پردازید تا در اموال مردم فزونی یابد، نزد خدا فزونی نخواهد یافت؛ و آنچه را بعنوان زکات می‌پردازید و تنها رضای خدا را می‌طلبید (مایه برکت است؛ و) کسانی که چنین می‌کنند دارای پاداش مضاعفند.

تفسیر

در این آیه به تناسب بحثی که از انفاق خالص در میان بود به دو نمونه از انفاقها که یکی برای خداست، و دیگری به منظور رسیدن به مال دنیا اشاره کرده، می‌فرماید: «آنچه به عنوان ربا می‌پردازید تا در اموال مردم فزونی یابد، نزد خدا فزونی نخواهد یافت، و آنچه را به عنوان زکات می‌پردازید و تنها رضای خدا را می‌طلبید (مایه برکت است و) کسانی که چنین می‌کنند دارای پاداش مضاعفند» (وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ رِباً لِیَرْبُوَا فِی أَمْوالِ النَّاسِ فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ زَکاةٍ تُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ).

«ربا» در اصل به معنی افزایش است و در اینجا منظور هدایایی است که بعضی از افراد برای دیگران- مخصوصا صاحبان مال و ثروت- می‌برند، به این منظور که پاداشی بیشتر و بهتر از آنها دریافت دارند.

بدیهی است در این گونه هدایا نه استحقاق طرف در نظر گرفته می‌شود، و نه شایستگیها و اولویتها، بلکه تمام توجه به این است که این هدیه به جایی داده شود که بتواند مبلغ بیشتری را صید کند! و طبیعی است این چنین هدایا که جنبه اخلاص در آن نیست از نظر اخلاقی و معنوی فاقد ارزش می‌باشد.

 (برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص539)

اِنْ تُقْرِضُوااللهَ قَرضاً حَسَناً یُضاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللهُ شَکُورٌ حَلیمٌ

ترجمه

اگر به خدا قرض‌الحسنه دهید، آن را برای شما مضاعف می‌سازد و شما را می‌بخشد؛ و خداوند شکرکننده و بردبار است! 

تفسیر

سپس برای تشویق به انفاق و جلوگیری از بخل و شحّ نفس می‌فرماید: «اگر به خدا، قرض الحسنه دهید، آن را برای شما مضاعف می‌سازد، و شما را می‌بخشد، و خداوند شکر کننده و بردبار است» (ان تقرضوا الله قرضا حسنا یضاعفه لکم و یغفر لکم و الله شکور حلیم).

چه تعبیر عجیبی خدائی که آفریننده اصل و فرع وجود ما، و بخشنده تمام نعمتهاست از ما وام می‌طلبد! و در برابر آن وعده «اجر مضاعف و آمرزش» می‌دهد، و نیز از ما تشکر می‌کند، لطف و محبت بالاتر از این تصور نمی‌شود. (برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص208)

اِنَّ الْمُصَّدِّقینَ وَالمُصَّدِّقاتِ وَ اَقْرَضُوا اللهَ قَرضاً حَسَناً یُضاعفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ اَجْرٌ کَریمٌ

ترجمه

مردان و زنان انفاق‌کننده، و آنها که (از این راه) به خدا «قرض الحسنه» دهند، (این قرض الحسنه) برای آنان مضاعف می‌شود و پاداش پرارزشی دارند! 

تفسیر

در این آیه بار دیگر به مسأله انفاق که از میوه‌های شجره ایمان و خشوع است باز می‌گردد، و همان تعبیری را که در آیات قبل خواندیم با اضافاتی تکرار کرده، می‌فرماید: «مردان و زنان انفاق کننده و آنها که (از این راه) به خداوند قرض الحسنه دهند، (این قرض الحسنه) برای آنان مضاعف می‌شود و پاداش پرارزشی دارند» (إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ وَ أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً یُضاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ کَرِیمٌ).

منظور از «قرض الحسنه به خداوند» همان «انفاق فی سبیل اللّه» است، هر چند وام دادن به بندگان خدا نیز از فضل اعمال است. و در آن حرفی نیست. (برگزیده تفسیر نمونه)

 

قالب دلخواه شما